خوشحالم که مادرتم
امروز روز مادر دستهای کوچیک و گرمت رو تو دستام میزاری و بغلم میکنی قطره اشکی از گوشه ی چشمام سر میخوره نمیخوام ببینی اشک ریختم اما دوست دارم بدونی دلم میخواد تا همیشه یه اغوش مطمین باشم برای شادی ها و دشواریهات برای دوست داشتنت با همه ی وجود من یاد گرفتم مادر شدن یعنی وقف شدن یعنی با همه ی وجود و همیشه مراقب بودن و منتظر بودن به هیچ نظریه ی روانشناسی ای هم اعتنا نمیکنم اخه مادرم مادر بودن منطق نمیشناسه دو دو تا چهار تا نمیشناسه فشردن دستات و بغل کردنت تسکینیه به سالها ندیدن مادرم به در اغوش نگرفتن مادرم به نچشیدن طعم بوسه هاش روزت مبارک مادرم خوشحالم که مادرتم پسرم ...
نویسنده :
مريم
1:07